تو عزيزی برايم ، تو بهترينی برايم …
آری تو آغازی برايم ، تو طلوع سحرگاهی برايم …
تو همانی كه من مدتها آرزويش را داشتم كه در قلبم بنشيند…
تو مانند چشمه ای در دل كوه می باشی كه در دلم می جوشی با آن وجود پر از عشق و محبتت
تو همان قبله ای ، قبله اميد و خوشبختی.
در برابرت سجده ميكنم ای قبله اميد من تا اميد هايم زنده شوند.
پيش تر ها به خوشبختی اميدی نداشتم ، اما با آمدنت و طلوع زيبايت در آسمان دلم ,اميدهايم همه در
دلم زنده شدند و آفتاب خوشبختی از سوی تو در دلم نشست.
تو همانی كه من سالها انتظارش را می كشيدم.
آمدی و با حضورت صحنه دلم را نورانی كردی