اگر گل می بودم وشاخه ای از آن را تقدیمت می کردم
آگه محبت می بودم وقسمتی از أن را نثارت می کردم
آگه اشک می بودم ودر کنار گونه هایت جاری می شدم
آگه باران می بودم و بر رخسارت می باریدم
اکنون که نه گل ،محبت،اشک،بارن که نیستم ولی هرچی هستم دوستت دارم دوستم بدار
هیچگاه هیچ حریقی هیچ نیستانی
را چنان نسوخت که چشمان تو
هستی مرا سوزاند!!!
تقدیم به تو که چشمانت همه هستی من است
تو عزيزی برايم ، تو بهترينی برايم …
آری تو آغازی برايم ، تو طلوع سحرگاهی برايم …
تو همانی كه من مدتها آرزويش را داشتم كه در قلبم بنشيند…
تو مانند چشمه ای در دل كوه می باشی كه در دلم می جوشی با آن وجود پر از عشق و محبتت
تو همان قبله ای ، قبله اميد و خوشبختی.
در برابرت سجده ميكنم ای قبله اميد من تا اميد هايم زنده شوند.
پيش تر ها به خوشبختی اميدی نداشتم ، اما با آمدنت و طلوع زيبايت در آسمان دلم ,اميدهايم همه در
دلم زنده شدند و آفتاب خوشبختی از سوی تو در دلم نشست.
تو همانی كه من سالها انتظارش را می كشيدم.
آمدی و با حضورت صحنه دلم را نورانی كردی
چشمهایت آیه ای از عشقند
خدا میداند
خدا میداند که چقدر این چشمها را دوست دارم
که عشق را به من آموخته اند
و مرا به هر چیزی که خوبی است پیوند میدهد
من در عمق این نگاهها زندگی را با تمام
روشنائیهایش پیدا کرده ام
محبت دوستي ميسازد
دوستي عشق ميسازد
و عشق زندگي ميسازد
پس هميشه عاشق باش
به هر كه دوست ميداري بياموز كه
عشق از زندگي كردن بهتر است و به هر كه دوست تر ميداري بچشان كه دوست داشتن از عشق برتر است..